گر من از عشق غزالى غزلى ساخته ام
شيوه ى تازه اى از مبتذلى ساخته ام
گر چو چشمش به سپيدى زده ام نقش سياه
چون نگاهش غزل بی بدلى ساخته ام
شكوه در مذهب درويش حرامست ولى
با چه ياران دغا و دغلى ساخته ام
ادب از بي ادب آموز كه لقمان گويد
از عمل سوخته ژس العملى ساخته ام
می چرانم به غزل چشم غزالان وطن
مرتعى سبز به دامان تلى ساخته ام
شهريار از سخن خلق نيابم خللى
كه بناى سخن بی خللى ساخته ام
شهریار
مطالب مرتبط
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند:
دیدگاه بگذارید
2 Comments on "شهریار"
استاد عزیزم جناب مرحوم شهریار ، کجائی که مرا در خلوت هم رها نمیکنن ، شبها که در جوار باغچه بر آسمانِ ستارگان هم نظر بازی کنم ، باز تصویرم را انیمیشن میکنن میبرن درون سایت هاشون . کجائی استاد ایشالا من باشم و ایشان به منزلگاه تون افتخار حضور یابند !!!! کجائی استاد که من اینقدر متواضع ام !!!
کاربرانی که این دیدگاه را پسندیده اند:
خیـــــــــــــــلی خاله خودپسند کجایی !!!!!
کاربرانی که این دیدگاه را پسندیده اند: